"برادر من کارگر یک بقالی است آزادش کنید"

 

نامه مهدیه اجدادی خواهر یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات 25 خرداد

 

سایت اصلاح طلب جرس: مهدیه اجدادی خواهر یازده ساله اکبر،کارگر بقالی است که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به بیست و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده است . او در نامه ای به دادستان از تعیین وثیقه دویست میلیون تومانی برای برادر دربندش گلایه کرده است . مهدیه  از دادستان می خواهد که  برادرش را آزاد کند.

 

نامه پیش رو که توسط خواهر یک کارگر زندانی نوشته شده است اگر چه با نگارش مرسوم نامه های رسمی و یا ادبیات نامه نگاری فاصله دارد اما انتشار و انعکاس آن از آن جهت اهمیت دارد که افکار عمومی و احیانا وجدان های بیدار را با مشکلات روزمره ای که برای یک خانواده ی عادی که به بهانه های عجیب و غریب همچون انقلاب مخملی و اقدام علیه امنیت ملی به زندان افکنده شده اند آشنا می کند.

به گزارش خبرنگار کلمه، این مصائب که بوجود آورنده آن توهم صاحبان زور در مورد اعتراض ساده شهروندان است نه یک استثنا که قاعده ای برای اغلب زندانیان سیاسی است چرا که بر خلاف القائات رسمی و دولتی که جنبش سبز را جنبش طبقات متوسط به بالا ذکر می کنند اما اکثر زندانیان سیاسی گمنام از طبقات مستضعف و با سطح اقتصادی پایین جامعه هستند.

«اجدادی» هم از معترضان و زندانیان محروم و مستضعف جنبش سبز است. کارگر یک بقالی که صرفا یک شهروند معترض بود اما با اتهام هایی مانند اقدام علیه امنیت ملی ! از ده ماه پیش در زندان است. او یکی از معترضان ساده به نتایج انتخابات است که در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۲۵ خرداد شرکت داشته و به اتهام شرکت در این تظاهرات به بیست و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

 

«مهدیه اجدادی» خواهر اکبر ، یازده ساله و کلاس پنجم ابتدایی است . او نامه ای به دادستان تهران نوشته و از تعیین وثیقه دویست میلیون تومانی برای برادر دربندش گلایه کرده است .وی به دادستان توضیح داده است که از قشرمحروم جامعه هستند ،در جنوب شهر تهران و درخانه اجاره ای زندگی می کنند و در عمرش چنین پولی را ندیده است.

 

به گزارش “کلمه” متن نامه این نوجوان خطاب به دادستان به شرح زیر است:

 

 سلام خدمت آقای دادستان

 

من خواهر اکبر اجدادی هستم که بسیار به برادرم وابسته ام و او را دوست دارم. آقای دادستان برادر من بی گناه است و کاری نکرده. آقای دادستان برادر من کارگر یک مغازه بقالی است .از ساعت ۶ صبح مغازه را باز می کرده و ۱۲ شب می بسته .

 

آخه این انصافه؟ برادر من هیچ وقت علیه امنیت کشور کاری انجام نمی دهد و بی گناه است. از شما خواهش می کنم برادر من را به آغوش خانواده برگردانید. پدر من بیسواد است و مادرم هم سواد ندارد. پدرم نگهبان پارک بود. سال گذشته او را اخراج کردند. می گفتند کارگرها زیادند. برادر م تنها نان آور ما بود .

 

من مهدیه اجدادی ، خواهر اکبر اجدادی از شما خواهش می کنم که برادر من را آزاد کنید. پدر و مادر من بیماری قلبی دارند و از وقتی برادرم دستگیر شده حالشان بدتر هم شده است .

 

من کلاس پنجم هستم . بعضی از برادرها و آشنایان دوستانم می گویند در سال قبل آنها هم در تظاهرات شرکت کرده بودند . برادر من هم رفته بود .

 

آخه انصافه آقای دادستان؟ از شما خواهش می کنم برادر من را آزاد کنید. به خدا قسم برادر من کاری نکرده است . چند هفته است که به ما گفته اند برای اینکه چند روزی به مرخصی بیاید باید ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه به دادگاه بدهیم . من تا به حال این همه پول را ندیده ام . از پدر هم که پرسیدم او هم گفت نمی داند این همه پول را باید از کجا بیاورد . ما در قیامدشت ورامین زندگی می کنیم . در یک خانه اجاره ای. روزهای دوشنبه که پدر و مادرم برای ملاقات با برادرم به زندان اوین در شمال شهر تهران می روند ، وقتی برمی گردند ، خیلی خسته هستند . مادرم می گوید راهش دور است . خیلی دور . کرایه رفت و آمد هم زیاد است . خودم هم چند بار برای دیدن برادرم ، اکبر ، به اوین رفتم . برایم مثل یک مسافرت طولانی و خسته کننده بود . تا قبل از اینکه برادرم دستگیر شود به این جای تهران نرفته بودم .

در راه که می رویم ماشین ها و خانه های بزرگی را می بینم که تا به حال ندیده بودم . در قیامدشتی که ما زندگی می کنیم نه از این ماشین ها ست و نه از این خانه ها . پدرم می گوید خیلی گران هستند . یک روز یک ماشین را به من نشان داد و گفت با پول این ماشین می شود برادرت را آزاد کرد .

 

آقای دادستان خواهش می کنم نامه ی این خواهر را بخوانید. من به عنوان خواهر کوچکتر اکبر از شما می خواهم برادر من را آزاد کنید.

 

با تشکر  خداحافظ